دهکده مرتضی و امین
بر مردمان روزگارى آید که جز سخن چین را ارج ننهند ، و جز بدکار را خوش طبع نخوانند ، و جز با انصاف را ناتوان ندانند . در آن روزگار صدقه را تاوان به حساب آرند ، و بر پیوند با خویشاوند منّت گذارند ، و عبادت را وسیلت بزرگى فروختن بر مردم انگارند . در چنین هنگام کار حکمرانى با مشورت زنان بود ، و امیر بودن از آن کودکان و تدبیر با خواجگان . [نهج البلاغه]
مدیریت| ایمیل من
پایین
شنبه 86/7/14 ساعت 8:17 عصر
در عشق میسوزم چو شمع
شب بود و شمع بود و من بودم و غم.
شب رفت و شمع سوخت و من ماندم و غم.
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
بالا
[ خانه| مدیریت| ایمیل من| پارسی بلاگ| شناسنامه ]
بازدید
15119
بازدید امروز
13
بازدید دیروز
6
حضور و غیاب یــــاهـو
RSS
درباره خودم
لوگوی وبلاگ
اوقات شرعی
فهرست موضوعی یادداشت ها
آرشیو
پاییز 1386
لینک دوستان امیرهادیتاریخ و فرهنگ ایران زمین اشتراک
لینک دوستان
امیرهادیتاریخ و فرهنگ ایران زمین
اشتراک